درآه و دم ماست غمِ پیش و پسی چند گرم است غزل گفتن ما با نفسی چند شیرینی لب های تو حلوای کسی نیست می بوسد از آنها پروبال مگسی چند ماییم گرفتار تماشای جمالت پوشانده به دل گَردِ اسارت قفسی چند ما گوهر دردانۀ عشّاق تو بودیم اطراف تو آکنده شد از هیچ کسی چند آه.، از قِبَلِ عشق تو در آتشم انداخت آن شعله که زد بر دل ما از هوسی چند از ماضی عشق تو بعید است، تماشا افسوس میّسر نشود دسترسی چند بهروز قزلباش . منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تحصیل در روسیه - بورسیه تحصیلی | تکیه گاه دانش اخبار جدید مربوط به پانل های پیش ساخته MohammadEsteghamat ایران پیکس.عکس ها و خبر های تاریخی و آموزشی و کمیاب و سرگرم کننده،عکس های نقاشی های زیبا قیمت سنگ کف آنچه خیریه ها با آن روبرو هستند