دریا.، همانگونه که می‌دانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

اوضاع ما هم آنچه می‌خوانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

در پشت سر گلبوتۀ قرمز، با یک دو برگ سبز انجیرست

در دیدۀ بیننده حیرانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

اینجا منم، تنهای درمانده، یک خسته دل، یک مرده در آتش

آنجا ولی دیوار سیمانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

رگبار عشق و اشک با هم شد، سیل خروشان می‌رسد از راه.

اوضاع شهر اینجا که بحرانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

من در خیال شیب این شهرم، زیر درختان بنفش تند

این لحظه‌ها بیتو چه بارانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

این باد انگار اهل دریا نیست، یا اهل جنگل، دشت و کوهستان

این ابرها انگار کیهانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

فرقی ندارد فصل تابستان، پاییز یا حتی بهار ای گُل

وقتی زمان در ما زمستانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

تو اهل دریایی، نه کوهستان، نه اهل دشتی، نه .! نمی‌دانم

بی‌چشم‌هایت مرگ ما آنی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

ای شعرِ شب‌هایی که می‌خوانی، افسوسِ دورانی که می‌دانی

اندوهِ چشمانی که بارانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

هرجا تو باشی، شعر و آهنگ‌است، دریا و ابرآنجا هماهنگ‌است

وقتی نباشی، عشق طوفانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

شیرین‌تر از کرمانج کُردی نیست، حتی زبان فیلی چشمت

وقتی زبان عشق سورانی‌ست، بی‌تو به شدت می‌زند باران

 

می‌زند ,بی‌تو ,دریا ,بارانی‌ست، بی‌تو منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آترو | ATRO آپشن خودرو | دنیای آپشن فروشگاه اسفند موسسه ماد دانش پژوهان آی تی جی گیم twitterfarsi مطالب آموزش مربوط به سردخانه و تجهیز آلات سرمایشی از جنس احساس